مقدمه
تاریخچه فناوری: نیویورک، 1854
تاریخچه کلایمر با یک قطعه تئاتر آغاز می شود. از ماه مه تا اکتبر 1854، مکانیک الیشا گریوز اوتیس اجراهای مکرری را در نمایشگاه صنعت همه ملل در شهر نیویورک اجرا کرد که برای نشان دادن کارآمدی یک وسیله ایمنی که او اختراع کرده بود طراحی شده بود. در 20 سپتامبر سال قبل، اوتیس شرکت کلایمر EG Otis را در Yonkers، نیویورک تأسیس کرد. اما با دریافت تنها یک سفارش در هفت ماه اول کار خود، با خوشحالی دعوتی را برای معرفی دستگاه خود به مردم پذیرفت. در قصر کریستال در خیابان چهل و دوم (تقلید از قصر کریستال که برای نمایشگاه جهانی لندن در سال 1851 ساخته شد)، او سکویی را روی ریل های راهنما نصب کرد که خود را قبل از تماشاچیان به هوا بلند کرده بود. وقتی سکو به حداکثر ارتفاع خود رسید، به وحشت آنها، کابل تعلیق آن را قطع کرد. اما کلایمر به جای اینکه پنجاه فوت به زمین بیفتد، تنها پس از چند اینچ سفر متوقف شد. اوتیس به بازدیدکنندگان شوکه شده اطمینان داد: “همه امن، آقایان، همه در امان هستند.” اما به محض قطع شدن طناب صاف می شود، بریدگی های درگیر در ریل های راهنما بریده می شوند و سکو را در جای خود نگه می دارند. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. اما کلایمر به جای اینکه پنجاه فوت به زمین بیفتد، تنها پس از چند اینچ سفر متوقف شد. اوتیس به بازدیدکنندگان شوکه شده اطمینان داد: “همه امن، آقایان، همه در امان هستند.” اما به محض قطع شدن طناب صاف می شود، بریدگی های درگیر در ریل های راهنما بریده می شوند و سکو را در جای خود نگه می دارند. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. اما کلایمر به جای اینکه پنجاه فوت به زمین بیفتد، تنها پس از چند اینچ سفر متوقف شد. اوتیس به بازدیدکنندگان شوکه شده اطمینان داد: “همه امن، آقایان، همه در امان هستند.” اما به محض قطع شدن طناب صاف می شود، بریدگی های درگیر در ریل های راهنما بریده می شوند و سکو را در جای خود نگه می دارند. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. کلایمر تنها پس از چند اینچ سفر متوقف شد. اوتیس به بازدیدکنندگان شوکه شده اطمینان داد: “همه امن، آقایان، همه در امان هستند.” اما به محض قطع شدن طناب صاف می شود، بریدگی های درگیر در ریل های راهنما بریده می شوند و سکو را در جای خود نگه می دارند. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. کلایمر تنها پس از چند اینچ سفر متوقف شد. اوتیس به بازدیدکنندگان شوکه شده اطمینان داد: “همه امن، آقایان، همه در امان هستند.” اما به محض قطع شدن طناب صاف می شود، بریدگی های درگیر در ریل های راهنما بریده می شوند و سکو را در جای خود نگه می دارند. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. و سپس گیره ایمنی تازه توسعه یافته خود را توضیح داد: فنر گاری با برگ تخت که به سقف سکو متصل شده بود تا زمانی که طناب کلایمر کلایمر کشیده بود، خمیده می ماند، اما به محض قطع شدن طناب، صاف می شد و بریدگی هایی را درگیر می کرد. ریل های راهنما و نگه داشتن سکو در جای خود. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. و سپس گیره ایمنی تازه توسعه یافته خود را توضیح داد: فنر گاری با برگ تخت که به سقف سکو متصل شده بود تا زمانی که طناب کلایمر کلایمر کشیده بود، خمیده می ماند، اما به محض قطع شدن طناب، صاف می شد و بریدگی هایی را درگیر می کرد. ریل های راهنما و نگه داشتن سکو در جای خود. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. بریدگی های درگیر بر روی ریل های راهنما و نگه داشتن سکو در جای خود. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد. بریدگی های درگیر بر روی ریل های راهنما و نگه داشتن سکو در جای خود. این آزمایش آگاهی عمومی را نسبت به این اختراع افزایش داد و در سالهای بعد منجر به سفارشات متعددی برای کلایمرهای باربری شد. سرانجام، در 23 مارس 1857، اولین کلایمر مسافربری در فروشگاه خردهفروشی فروشنده چینی و شیشه نیویورک، Haughwout and Company، نصب شد.
اجرای اوتیس در سال 1854 به عنوان صحنه اولیه در تاریخ کلایمر در نظر گرفته می شود. در هر مقاله دایرهالمعارفی و کتابچه راهنمای تاریخ فناوری، و همچنین در تک نگاریها و مجموعههای مقالهای درباره این موضوع، این رویداد به عنوان خط مرزی عمل میکند، که پیشینیان را از چهرههای متعارف، کنجکاویهای صرف را از افراد کاملاً توسعهیافته جدا میکند. دستگاه های آماده تولید نشریه ای در مورد توسعه این شرکت اعلام کرد که تنها «با اجرای این شیرین کاری، در برابر جمعیتی که نفس نفس می زد، [که] اوتیس تولد صنعت کلایمر را اعلام کرد». در نگاه اول، اجماع بر این امر که آزمایش او نمایانگر یک سزار تاریخی است، «یکی از لحظات بزرگ معتبر در تاریخ معماری، ” در تضاد شگفت انگیزی با مقیاس نسبتاً متوسط نوآوری است که الیشا اوتیس در سال 1854 ارائه کرد و سرانجام در ژانویه 1861، سه ماه قبل از مرگش، اختراع را به ثبت رساند. زیرا مکانیک نیویورک به هیچ وجه مخترع اصل اساسی دستگاه کلایمر نبود. تنها افزودنی او به ماشینهایی که قبلاً وجود داشت، دستگاه ایمنی بود که او با استفاده از خود به عنوان خوکچه هندی قابلیت اطمینان آن را ثابت کرد.
نگاهی به ادبیات تاریخ معماری نشان میدهد که حمل و نقل عمودی کالا و مردم چقدر قدیمی است. در دوران باستان کلاسیک، دستگاه های کلایمر در نوشته های ارشمیدس و ویترویوس ظاهر شد. نمونههای مجزا از کلایمرهای مسافری نیز بین اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن نوزدهم ظاهر شدند و به طور مرتب در تاریخهای فناوری ذکر شدهاند. برای مثال، ارهارد وایگل، ریاضیدان ینا، خانه ای را در حدود سال 1670 ساخته بود که در آن مجموعه ای از قرقره ها نصب کرد تا او را از یکی از هفت طبقه آن به طبقه دیگر منتقل کند. در سالهای پایانی زندگی، ماریا ترزا، ملکه بیمار اتریش، با کلایمر به سرداب کاپوچین ها فرود می آمد تا بر مزار والدینش دعا کند. در سال 1804، یک کلایمر بار و مسافر برای یک کارخانه پنبه شش طبقه در دربی شایر ساخته شد و در سال 1830، دیپلمات انگلیسی چارلز گرویل در خاطرات خود دستگاهی را در کاخ زوج سلطنتی ساردینیا در جنوا شرح داد: “برای راحتی بدن آنها. او ماشینی دارد که شبیه ماشین است که توسط یک زنجیر از پایین به بالای خانه کشیده شده است. حدود شش نفر را در خود جای میدهد که میتوانند در هر طبقهای با لذت باشند، و در هر مکان فرود، ابزاری وجود دارد که به آنها اجازه ورود و خروج را میدهد.»
بنابراین تعجب میکنیم که چرا تاریخچه کلایمر باید با وجود دادههای متعدد، بر یک حادثه متعارف تکیه داشته باشد، ناهمگونی که تنها در دهههای قبل از آزمایش اوتیس افزایش یافته است. از دهه 1830 به بعد، تعداد زیادی نصب کلایمر مستند، هم برنامه ریزی شده و هم تکمیل شده، در اروپا و ایالات متحده وجود داشت. در حدود سال 1830، کلایمرهای حمل و نقل در بسیاری از کارخانه های نساجی بریتانیا نصب شده بود، همانطور که می توان در ویرایش هفتم دایره المعارف بریتانیکا خواند.. علاوه بر این، در معادن اروپایی، انتقال از طناب ها و زنجیر کنفی به ظرفیت باربری بسیار بیشتر کابل سیم آهنی، که در سال 1834 اختراع شد، منجر به ظهور به اصطلاح حمل و نقل قفسه ای شد. به عنوان معادل زیرزمینی یک کلایمر بار در نظر بگیرید. از آن زمان به بعد، سنگ معدن یا زغال سنگ دیگر در بشکههای آویزان از طناب به سطح بالا برده نمیشد، بلکه در محفظههای چند طبقه که روی ریلهای راهنما کار میکردند و میتوانستند تعداد زیادی کانتینر را حمل کنند. (همانطور که خواهیم دید، این پیشرفت در ابتدا تأثیری بر حمل و نقل عمودی خود معدنچیان نداشت.) با این حال، در همان دوره، به کلایمرهای مسافری نیز اشاره های فزاینده ای وجود داشت. بنای یادبود بنکر هیل در بوستون، یک ابلیسک گرانیتی 221 فوتی که در سال 1842 ساخته شد. شامل یک کلایمر بخار است که می تواند شش مسافر را به یک سکوی مشاهده حمل کند. برای افتتاحیه نمایشگاه صنعت همه ملل در سال 1853 (نمایشگاهی که الیشا اوتیس اختراع خود را در سال بعد در آن به نمایش گذاشت)، معمار جیمز بوگاردوس یک برج 325 فوتی را طراحی کرد که میتوان به بالای آن با نیروی بخار رسید. کلایمر در همان سال، پیتر کوپر، تولیدکننده فولاد نیویورک، یک چاه کلایمر 9 طبقه را به دفتر مرکزی شرکت اضافه کرد، اگرچه این مکانیسم تا یازده سال بعد نصب نشد. و در نهایت، در همان سال، پیتر کوپر، تولیدکننده فولاد نیویورک، یک چاه کلایمر 9 طبقه را به دفتر مرکزی شرکت اضافه کرد، اگرچه این مکانیسم تا یازده سال بعد نصب نشد. و در نهایت، در همان سال، پیتر کوپر، تولیدکننده فولاد نیویورک، یک چاه کلایمر 9 طبقه را به دفتر مرکزی شرکت اضافه کرد، اگرچه این مکانیسم تا یازده سال بعد نصب نشد. و در نهایت،مجله ماهانه جدید هارپر در ژوئن 1853 گزارش قریبالوقوع «معرفی کلایمر بخار» به خانههای شخصی در نیویورک را گزارش کرد که از طریق آن «یک فرد بیحال، یا خسته یا اشرافی» میتوانست خود را به طبقات بالا منتقل کند.
یک چیز از همه این پروژه ها و تاسیسات مشخص می شود: آغاز پراکنده و نامرتب تاریخ کلایمر را نمی توان به راحتی در یک روایت بنیادی واحد تثبیت کرد. «همه امن، آقایان، همه در امان» الیشا اوتیس کمتر «اصطلاح نامشخص کلایمر مسافربری مدرن» است تا یک صدای واحد در گروه کر قدرتمند مکانیک اواسط قرن نوزدهم. پس آزمایش 1854 او چگونه به جایگاه بی نظیر خود دست یافت؟ چه چیزی در مورد اختراع الیشا اوتیس بسیار شگفت انگیز بود، اگر حتی در تاریخچه رسمی شرکت که اخیراً منتشر شده، آمده است که کلایمر او در قصر کریستال نیویورک از “مدل های موجود” پیروی می کند: “سکویی که بین ریل های راهنمای عمودی قرار گرفته و بر روی یک طناب بالا و پایین شده است. دور یک درام بالای سر پیچید، درام با تسمهای که از کف کارخانه به مرکز میچرخید، چرخید.
بنابراین تا سال 1854، هم نیروی محرکه و هم خود مکانیسم از قبل عناصر شناخته شده دستگاه بودند. تفاوت قاطع، جزئیاتی که نمونههای پراکنده استفاده از وسایل کلایمر را عمدتاً برای حمل بار به کلایمر مسافری تبدیل کرد – یک نصب کاملاً اجباری در هر ساختمان چند طبقه – صرفاً شامل اختراع Otis در گیره ایمنی خودکار بود. همانطور که یکی از مورخین کلایمر می گوید: «اگرچه مردم حداقل دو هزار سال قبل از آن کلایمر می ساختند، کلایمرهای آنها در صورت شکسته شدن کابل کلایمر، خطای جدی سقوط به پایین داشتند. اما آقای اوتیس چیزی را اختراع کرد که تا به حال کسی ندیده بود. او یک کلایمر مجهز به دستگاه ایمنی خودکار ساخت تا از سقوط خودرو جلوگیری کند.
با توجه به این نظر متفق القول که تاریخ واقعی این وسیله حمل و نقل تنها با ترمز اضطراری Otis آغاز می شود، شایسته است توجه خود را به واکنش های معاصر نسبت به این رویداد معطوف کنیم. در گذشته، آزمایش کلایمر در قصر کریستال به نظر می رسد که مرکز مشهور نمایشگاه صنعت همه ملل باشد. پسرش چارلز اوتیس در طرح زندگینامهای در سال 1911 به افتخار صدمین سالگرد تولد الیشا اوتیس اظهار داشت که این تظاهرات «یکی از جالبترین و جذابترین تظاهراتها در نمایشگاه» بوده است، قضاوتی که در دهههای بعد همچنان ادامه داشت. . حتی جدیدترین نشریه در مورد تاریخچه شرکت Otis بیان می کند که در پایان نمایشگاه، این تظاهرات “از مدت ها قبل نمایش بزرگتری را که بخشی از آن بود تحت الشعاع قرار داده بود.” ظاهرا،
با این حال، اگر کسی بخواهد به دنبال شواهدی از تظاهرات در روزنامه ها و مجلات نیویورک بین ماه مه و اکتبر 1854 باشد، تصویر متفاوتی ظاهر می شود. در حالی که نیویورک تایمز تقریباً هر روز گزارشهایی درباره نمایشگاه صنعت همه ملل پس از بازگشایی تشریفاتی آن در 1 می (در زمستان 1853-1854 بسته شد) منتشر میکرد، از جمله مقالات تمام صفحه مشتاقانه درباره جاذبههای اصلی مانند نمایشگاه. صعود بالن هوای گرم از محوطه نمایشگاه در 9 ژوئن، حتی یک خط هم به رویداد عصر ساز در کریستال پالاس اختصاص داده نشد. برای یافتن هر گونه ردی از آزمایش باید به دقت آرشیوها را بررسی کرد. در شماره 10 ژوئن 1854، در نوار کناری با عنوان «یادداشتهای قصر کریستال»، Scientific Americanبرخی از موارد جدید را در “بازی ماشینی” نمایشگاه ارائه کرد. بین قدردانی از یک ماشین نورد سیگار و یک زوبین نهنگ، به یک کلایمر پلت فرم جدید و عالی، توسط آقای اوتیس، از Yonkers، نیویورک اشاره شده است. این دستگاه با نیروی بخار کار می کند و مانند برخی از کلایمرهای کارخانه های پنبه کار می کند. این یک سکوی ساده دارد که روی راهنماها بالا و پایین می رود … خود عمل می کند، ایمن و راحت است. خبری از دستگاه ایمنی یا نمایش دیدنی آن نبود. در روزنامه ها و مجلات عمده روزانه آمریکا، رویداد 1854 تنها در دو مکان حاشیه ای نمایش داده شد. علاوه بر مقاله علمی آمریکایی ، گزارش مختصری در 30 می 1854 در نیویورک دیلی تریبون منتشر شد.، که به جسارت مخترع اشاره می کند که “هنگامی که سکو را بالا و پایین می کند، گهگاه طنابی را که توسط آن تکیه می شود قطع می کند.” هیچ ردپای دیگری از معاصر را نمی توان یافت (همانطور که در سال 1861 هیچ آگهی ترحیم الیشا اوتیس وجود نداشت). بنابراین اغراق نیست اگر بگوییم که تظاهرات در قصر کریستال، آن «لحظه بزرگ معتبر در تاریخ معماری» تقریباً به طور کامل مورد توجه عموم قرار نگرفت.
اگر کسی بخواهد چشمانداز معاصر پیدایش کلایمر در ایالات متحده را بین سالهای 1850 و 1880 ردیابی کند، احتمال بیشتری وجود دارد که روایت پایهای متفاوتی را کشف کند. تا اوایل قرن بیستم، هر گزارشی از تاریخچه کلایمر، مکانیک دیگری با نام مشابه اوتیس تافتس را با اختراع آن نسبت میدهد، اگرچه امروزه تقریباً فراموش شده است. در سال 1859، تافتز دستگاهی به نام “راه آهن عمودی” یا “کلایمر پیچ عمودی” را به ثبت رساند. این اولین کابینی بود که یک کابین کاملاً محصور داشت که توسط یک پیچ آهنی بخار به عرض بیست اینچ که از مرکز آن عبور می کرد، به حرکت در می آمد. در همان سال، تنها نمونههای تولید شده از این کلایمر کند و پرهزینه اما بسیار ایمن در هتل خیابان پنجم در شهر نیویورک و هتل کانتیننتال در فیلادلفیا نصب شد.
درک این نکته آموزنده است که چگونه به طور قطعی اولین متون در مورد تاریخچه کلایمر نقش پیشگام را به مخترع بوستون نسبت می دهند که پس از مرگ او در نوامبر 1869 به عنوان “یکی از موفق ترین مخترعان سی سال گذشته” ستایش شد. در سال 1880، American Architect and Building News مقاله گسترده خود را با عنوان “یادداشت هایی در مورد کلایمر” با اشاره به اینکه چگونه اخیراً این “امکانات ضروری اکنون” متولد شده اند، آغاز کرد. «اگرچه کلایمرهای حمل و نقل بخار برای چهل سال شناخته شده اند، اما حدود بیست سال است که اولین کلایمر مسافربری یا «راه آهن عمودی»، به قول معروف، توسط مرحوم اوتیس تافتس ساخته شد… این دستگاه سنگین و پرهزینه این میدان را حفظ کرد. برای مدتی به خودش.» دو سال بعد، اسلون کندی برای ماهنامه هارپر می نویسد، ادعای نه چندان دقیقی را مطرح کرد که اولین مورخ وسایل حمل و نقل جدید است: «داستان اختراع کلایمر مسافربری تا به امروز هرگز گفته نشده است و بنابراین مقاله حاضر فصل جدیدی در تاریخ است. از اختراعات.” او همچنین نقش تافتس را فراتر از سؤال میدانست: «این به خاطر نبوغ و انرژی درخشان مخترع بوستون (اکنون درگذشته) است که این اعتبار ناشی از اختراع و ساخت اولین کلایمر مسافربری در جهان با نیروی بخار است.» نام الیشا اوتیس در مقاله کندی تنها یک بار در جمله ای در مورد «سایر مخترعان اولیه و صاحبان اختراع بخش هایی از ماشین آلات کلایمر» آمده است. ترمز اضطراری او ،حوضه آبخیز تعیین کننده در تاریخ متعارف کلایمر، در سال 1882 هنوز به عنوان یک افزوده غیر ضروری در نظر گرفته می شد. اوتیس تافتز شخصیت تاریخی قطعی بود، نظری که هنوز در دهههای بعد وجود داشت. بنابراین نیویورک تایمز “راه آهن عمودی” (نه “کلایمر”) را در مقاله ای در سال 1891 در مورد اختراعات دوران ساز قرن نوزدهم، و یکی از بزرگترین تولید کنندگان کلایمر در شیکاگو، در سال 1903 در مورد اختراعات اولیه گنجاند. تاریخچه محصول او، پاسخ داد: “اولین کلایمرهایی که به عنوان کلایمر مسافربری مورد استفاده قرار گرفتند، که من اطلاعاتی در مورد آنها دارم، کلایمرهای پیچی بودند که توسط Otis Tufft [sic] در بوستون، در سال 1859 ساخته شد.”
ما باید راه خود را به نقطه عطفی که در آن شخصیتی مانند اوتیس تافتس به پسزمینه لغزید و روایت بنیادی پذیرفتهشده فعلی شروع به تثبیت کرد، بازگردیم. چه زمانی و چرا آزمایشی که به مدت پنجاه سال به عنوان یک حکایت فرعی تلقی می شد، در بهترین حالت به لحظه ای عصر ساز تبدیل شد؟ چگونه است که برای چندین دهه، تمام تحقیقات در مورد تاریخچه کلایمر به رویدادی اشاره می کند که به دلیل عدم وجود علاقه معاصر، هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد؟ (در واقع، بارها و بارها به اشتباه تاریخ گذاری شده بود: طبق گفته های Jeannot Simmen و Uwe Drepper، آزمایش اوتیس “در کاخ کریستال نیویورک در سال 1853” انجام شد، و ژان گاووا همچنین نوشت که “اوتیس کلایمر ایمنی خود را نشان داد … 1853.) بدون شک، ارزشگذاری قبلی این صحنه اولیه باید در درجه اول با منافع تجاری بزرگترین تولیدکننده کلایمر در جهان باشد. از دهه 1870 به بعد، برادران اوتیس و شرکت، تجارتی که توسط دو پسر الیشا اوتیس تأسیس شد، به تولید کننده پیشرو کلایمر تبدیل شد. با تأسیس شرکت کلایمر Otis در سال 1898، چهارده رقیب آمریکایی پیشرو خود را جذب کرد. علاوه بر انحصار تولید کلایمر، این شرکت همچنین قصد داشت هژمونی تاریخنگاری بر دستگاه را ایجاد کند. تصادفی نیست که گزارش تاریخی که برای اولین بار آزمایش در قصر کریستال را در مرکز تاریخ کلایمر قرار می دهد توسط چارلز پسر الیشع نوشته شده است. در سال 1911، او قصد خود را برای جایگزینی “اعلامیه های با نیت مهربانانه اما تا حدی نادرست” به افتخار صدمین سالگرد موسس این شرکت در سراسر جهان با داستان واقعی اعلام کرد. گزارش او شامل تصویری دقیق از تظاهراتی بود که در سال 1854 توجه کمی را به خود جلب کرد و اعلام کرد که آن تولد کلایمر مسافربری است. از سوی دیگر، اوتیس تافتز در ظاهر خود را به عنوان یک اپیگون صرف نشان داد که اختراع امیدوارکننده الیشا اوتیس را پذیرفت و صاحبان هتل های نیویورک و فیلادلفیا را به خرید ماشین های نامرغوب او واداشت (چارلز اوتیس به یک تصادف جدی در قاره اشاره کرد. هتل، حادثه ای که هیچ مدرک دیگری برای آن وجود ندارد). گزارش او شامل تصویری دقیق از تظاهراتی بود که در سال 1854 توجه کمی را به خود جلب کرد و اعلام کرد که آن تولد کلایمر مسافربری است. از سوی دیگر، اوتیس تافتز در ظاهر خود را به عنوان یک اپیگون صرف نشان داد که اختراع امیدوارکننده الیشا اوتیس را پذیرفت و صاحبان هتل های نیویورک و فیلادلفیا را به خرید ماشین های نامرغوب او واداشت (چارلز اوتیس به یک تصادف جدی در قاره اشاره کرد. هتل، حادثه ای که هیچ مدرک دیگری برای آن وجود ندارد). گزارش او شامل تصویری دقیق از تظاهراتی بود که در سال 1854 توجه کمی را به خود جلب کرد و اعلام کرد که آن تولد کلایمر مسافربری است. از سوی دیگر، اوتیس تافتز در ظاهر خود را به عنوان یک اپیگون صرف نشان داد که اختراع امیدوارکننده الیشا اوتیس را پذیرفت و صاحبان هتل های نیویورک و فیلادلفیا را به خرید ماشین های نامرغوب او واداشت (چارلز اوتیس به یک تصادف جدی در قاره اشاره کرد. هتل، حادثه ای که هیچ مدرک دیگری برای آن وجود ندارد).
تأثیر این متن بر تاریخنگاری کلایمر از آنجا آشکار میشود که پس از سال 1911، تقریباً اشارهای به منشأ کلایمر وجود نداشت که با تکرار داستان واقعه در قصر بلورین آغاز نشده بود. در همان زمان، Otis Tufts، که سهمش در ساخت کلایمر به هیچ وجه محدود به “کلایمر پیچ عمودی” عجیب و غریب نبود، به یک پخش کننده بیت گذرا در سال های اولیه تنزل یافت. مهمترین تولیدکننده ترابری اکنون به عنوان مخترع آن نیز در نظر گرفته میشد و میتوان چگونگی تثبیت این روایت را در طول قرن بیستم ردیابی کرد – بهویژه، البته، توسط خود شرکت Otis، که انتشاراتش در هر مورد بخش قابل توجهی از ادبیات تاریخی را تشکیل می دهد. در صد و بیست و پنجمین سالگرد تاسیس شرکت کلایمر EG Otis، این شرکت حتی یک روزنامه فاکسی با مقالات تاریخی تخیلی چاپ کرد و بدین ترتیب از پارچه تمام علاقه معاصر به آزمایش اوتیس را ایجاد کرد که در حقیقت وجود نداشت. زیر دکلی که روی آن نوشته شده «نیویورک، 1854» و در طرحی که یادآورنیویورک تایمز ، میتوان در مورد یک «مخترع جوان» خواند که کلایمر ایمنی خود را «در یک نمایشگاه متهورانه در برابر هزاران بیننده» ارائه میکند. این خبرنگار خاطرنشان کرد که با بالا رفتن سکو، بدون هیچ سوالی، همه حاضران در سالن ایستادند تا ببینند بعد چه اتفاقی خواهد افتاد. این «نسخه سالگرد» همچنین حاوی تزیین نمادین قابل توجهی از این رویداد بود: در کنار مقاله تصویری وجود داشت که اغلب در سالهای بعد بازتولید میشد. ظاهراً تصوری از هیجان در قصر کریستال ارائه می دهد.
به گفته مورخ شرکت Otis، این تصویر بر اساس طرحی است که در طول نمایش توسط یک هنرمند برای New York Recorder ساخته شده است. با این حال، در تمام ادبیات قدیمیتر در مورد آزمایش (از جمله آنچه که توسط خود شرکت Otis منتشر شده است)، این رویداد به شکلی سادهتر ترسیم شده است. ما میتوانیم فرض کنیم که معروفترین و «رسمیترین» تصویر این آزمایش در واقع در سال 1978 ترسیم شده است. تماشاگران غرق در شگفتزده و همچنین دستیار که به تازگی کابل تعلیق را جدا کرده است، اختراعات گذشته نزدیک هستند.
جای تعجب نیست که بزرگترین سازنده یک دستگاه فنی علاقه مند به مطالبه ماسبق اعتبار برای اختراع خود باشد. با این حال، در طول صد سال گذشته، رویداد مدیریت صحنه در قصر کریستال به قدری پیوسته و متفق القول به عنوان صحنه اولیه کلایمر به تصویر کشیده شد که در این اجماع بیشتر از یک استراتژی روابط عمومی صرفاً در کار بود. شرکت. بلکه باید با این پرسش که چگونه می توان یک روایت بنیادی در تاریخ فناوری ساخت. اگر دقیقاً همین رویداد در میان دهها نامزد احتمالی بین سالهای 1840 و 1860 باشد که خود را به عنوان آغاز کار کلایمر تثبیت میکند، اگر پس از نیم قرن غفلت همچنان قدرت سرکوب تاریخهای رقابتی را حفظ میکند، پس باید فکر کرد که چه چیزی باعث آن شده است. خیلی مداوم یک پاسخ شاید در نحوه ارائه اختراع اوتیس نهفته باشد. نمایشی بودن نمایش (هرچقدر هم که شاهدان معاصر تحت تاثیر قرار نگرفته باشند) این کمک به توسعه کلایمر را بالاتر از جمعیت نقاط عطف به همان اندازه مهم اما کمتر دراماتیک قرار می دهد، مانند اولین نصب ریل های راهنما در یک کارخانه یا اولین ساخت یک کابین کاملا بسته قالب متمرکز تظاهرات عمومی، اشتیاق برای آغازی پاک و بدون ابهام را برآورده میکند، آرزویی که در تاریخنگاری فناوری وجود دارد. دراماتورژی آزمایش در قصر کریستال نیز به این نتیجه کمک می کند: اوتیس نمایش خود از نوآوری را بر یک لحظه رادیکال متمرکز کرد – قطع مرگبار فرضی کابل – و بنابراین علاقه مورخان به مکان یابی شروع در یک تک آهنگ را برآورده کرد. لحظه قابل مشاهده باید به تصویر بازتولید شده آزمایش که مدت ها پس از واقعه کشیده شده است توجه کرد. سعی می کند دقیقاً لحظه تاریخی را در بر بگیرد: کابل قطع شده است، شاهدان یخ می زنند، اما سکو نمی افتد. پس چرا تظاهرات در نمایشگاه صنعتی نیویورک خود را به عنوان صحنه اولیه تثبیت کرد؟ نه به این دلیل که در واقع به وضوح به عنوان آغاز قابل شناسایی است، بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند. باید به تصویر بازتولید شده آزمایش که مدت ها پس از واقعه کشیده شده است توجه کرد. سعی می کند دقیقاً لحظه تاریخی را در بر بگیرد: کابل قطع شده است، شاهدان یخ می زنند، اما سکو نمی افتد. پس چرا تظاهرات در نمایشگاه صنعتی نیویورک خود را به عنوان صحنه اولیه تثبیت کرد؟ نه به این دلیل که در واقع به وضوح به عنوان آغاز قابل شناسایی است، بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند. باید به تصویر بازتولید شده آزمایش که مدت ها پس از واقعه کشیده شده است توجه کرد. سعی می کند دقیقاً لحظه تاریخی را در بر بگیرد: کابل قطع شده است، شاهدان یخ می زنند، اما سکو نمی افتد. پس چرا تظاهرات در نمایشگاه صنعتی نیویورک خود را به عنوان صحنه اولیه تثبیت کرد؟ نه به این دلیل که در واقع به وضوح به عنوان آغاز قابل شناسایی است، بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند. کابل قطع شده است، شاهدان یخ می زنند، اما سکو نمی افتد. پس چرا تظاهرات در نمایشگاه صنعتی نیویورک خود را به عنوان صحنه اولیه تثبیت کرد؟ نه به این دلیل که در واقع به وضوح به عنوان آغاز قابل شناسایی است، بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند. کابل قطع شده است، شاهدان یخ می زنند، اما سکو نمی افتد. پس چرا تظاهرات در نمایشگاه صنعتی نیویورک خود را به عنوان صحنه اولیه تثبیت کرد؟ نه به این دلیل که در واقع به وضوح به عنوان آغاز قابل شناسایی است، بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند. بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند. بلکه به دلایل زیبایی شناختی – زیرا شروع را قابل بیان می کند. اوتیس روایت مناسبی را برای تولد کلایمر ارائه میکند، یک روایت کلاسیک ارسطویی، در واقع: برخاستن قهرمان به هوا در قصر بلورین به سمت یک پریپته واقعی حرکت میکند، یک واژگونی غمانگیز – تا زمانی که گیره ایمنی سقوط او را قطع کند.
به هر حال، وضعیت عصری این رویداد، مکانیسمهای گفتمانی را نشان میدهد که با استفاده از سخنان مورخ علم لودویک فلک، «منشأ یک واقعیت فنی» به وجود میآید. فلک در مطالعه خود در مورد تحقیقات سیفلیس در حدود سال 1900 توضیح می دهد که چگونه سال ها کار جمعی و ناشناس روی آزمایش های سرولوژیکی به طور عطف به ماسبق به یک محقق منتسب می شود. فرآیندی از اصلاحات و تنظیمات آزمایشگاهی بیشماری که در پایان به قابلیت اطمینان آزمایش منجر شد، به یک عمل قابل داده، یک اختراع فردی (“واکنش واسرمن” در سال 1906) تبدیل شد تا از یک روایت تاریخی روشن اطمینان حاصل شود. «مسیر مستقیم به سوی دانش»، که تحلیل گفتمان فلک آن را بهعنوان یک داستان تخیلی آشکار میکند، توسط تمام تاریخچههای کلایمر که در قصر کریستال در سال 1854 آغاز میشود، حفظ شده است. از «جمع متفکر» مکانیک در اواسط قرن نوزدهم، یک نام و یک رویداد واحد تقطیر شده است. اما هرچه این تقطیر به ظاهر شفاف را نزدیکتر بررسی کنیم، کدرتر میشود.
اختراع ساختمان چند طبقه
در نیمه دوم قرن نوزدهم، در آغاز فرآیند بازسازی موسوم به عصر شهرنشینی، معماری ساختمان های مسکونی و تجاری به شکلی اساسی تغییر کرد. تا آن نقطه، یک ساختمان به عنوان یک قاعده نشان دهنده یک موجودیت مستقل و ساده با حداکثر یک یا دو طبقه بالاتر از طبقه همکف بود. به عنوان مثال، به عنوان حوزه خودمختار یک خانواده گسترده و خدمتکاران خانگی که در مجموعه آن گنجانده شده بود، «خانه»، برای مثال، آن تصویر احساسی از «خانه یکپارچه» را تداعی کرد که مورخ فرهنگی ویلهلم هاینریش ریهل تلاش کرد برای آخرین بار به آن جان دهد. در اثر معروف خود Die Naturgeschichte des Volkes ( تاریخ طبیعی مردم آلمان)) در سال 1854. اما آنچه در آنجا به عنوان تداعی سبک زندگی که قبلاً در حال انحلال بود – با توجه به اولین “بلوک های آپارتمانی غم انگیز و تاریک شهرهای بزرگ ما” – در پایان قرن اهمیت خود را به کلی از دست داد. دفاع رایل از یک جامعه اقتصادی و اجتماعی زیر یک سقف تا آنجا بی اهمیت شد که خانه برای یک خانواده تنها در شهرهای در حال رشد ناپدید شد تا با نوع جدیدی از ساختمان جایگزین شود.
از چند جهت، خانههای اجارهای پنج یا شش طبقه جدید که بین سالهای 1860 تا 1900 به یکی از ویژگیهای معماری شهرهای اروپایی تبدیل شدند، شروع به گسترش و تنوع بخشیدن به تصویر خانه کردند. برای یک چیز، گسترش عمودی آنها به طور طبیعی منجر به تقسیم ساختمان منفرد به واحدهای متعددی شد که ساکنان زیادی را در خود جای داده بودند، عملی که مدل یک “خانه یکپارچه” را یکبار برای همیشه از بین برد. برای دیگری، این گسترش به جهتی کمتر قابل مشاهده اشاره می کند: ظهور همزمان پیشرفت هایی مانند گرمایش مرکزی، فاضلاب، تلفن های داخلی، کلایمرها، و کمی بعد برق باعث شد که از دهه 1870 به بعد، فضای داخلی ساختمان بحرانی باشد. توسط مجموعه ای از لوله ها، کابل ها و شفت ها عبور می کند. در زیر سطح مرئی یک شبکه نامرئی وجود داشت که گردش انرژی، داده ها و افراد را سازماندهی می کرد. در پایان، این فرآیند مکانیزه شدن و برقرسانی باعث شد که واحد مستقل سابق خانه با محیط اطراف خود شبکه شود، زیرا تنها اتصال به منابع برق خارجی و مخازن و ژنراتورهای تنظیم مرکزی کارکرد تاسیسات فنی آن را تضمین میکند. مرزبندی بین ساختمانهای منفرد یک محله مسکونی بیشتر و بیشتر متخلخل میشد. زیرا تنها اتصال به منابع برق خارجی و مخازن و ژنراتورهای تنظیم شده مرکزی، عملکرد تاسیسات فنی آن را تضمین می کند. مرزبندی بین ساختمانهای منفرد یک محله مسکونی بیشتر و بیشتر متخلخل میشد. زیرا تنها اتصال به منابع برق خارجی و مخازن و ژنراتورهای تنظیم شده مرکزی، عملکرد تاسیسات فنی آن را تضمین می کند. مرزبندی بین ساختمانهای منفرد یک محله مسکونی بیشتر و بیشتر متخلخل میشد.
کلایمر نقش مهمی در این سازماندهی مجدد عمیق ساختمان داشت. حتی سازندگان اولین سازه های چند طبقه در نیویورک و شیکاگو تأکید کردند که در بالای تعداد مشخصی از طبقات، این وسیله انتقال پیش نیاز اساسی برای افزایش بیشتر ارتفاع ساختمان است. نصب کلایمر باعث گسترش و تنوع ساختمان شد، و نه فقط به معنای آشکار که در وهله اول ساختمان های بیش از پنج یا شش طبقه را امکان پذیر کرد. به شکل یک کابین بسته برای دید از بیرون و حرکت در وسط ساختمان، مجرای جدید و مهر و موم شده را ایجاد کرد. یکی از مهم ترین ویژگی های ساختمان های آپارتمانی و اداری مدرن این است که تا حد زیادی از فضاهای نیمه عمومی ناشناخته قبلی مانند راه پله ها و راهروها تشکیل شده است. ناگهان، در فضای سنتی محصور شده خانوادگی ساختمان مسکونی، تقریباً در هر جایی ممکن بود با غریبه ها روبرو شوید و چنین برخوردهایی در کلایمر بیشتر متمرکز شد. ویلهلم هاینریش ریهل نزول اولیه «خانه یکپارچه» را در انقباض فضاهای جمعی سخاوتمندانه خانههای طبقه متوسط شهری «به گوشهای کوچک» دید. آپارتمانهای چند طبقه و ساختمانهای اداری که در پایان قرن نوزدهم استاندارد بودند، دیگر چنین فضاهایی نداشتند.شاعرانه فضا : “در پاریس خانه ای وجود ندارد و ساکنان شهر بزرگ در جعبه های روی هم قرار دارند.” و دقیقاً این واقعیت سؤالی را ایجاد می کند که ما در فصل های بعدی مجدداً به آن خواهیم پرداخت: ظاهر عنصر جدید معماری “کلایمر” تا چه اندازه (شفتی که به همان اندازه عمودی را اهلی و مبهم می کند ، انتقالی که برای اولین بار در آن وجود دارد) می توان بدون کوچکترین تلاشی به سطوح بالای یک ساختمان رسید، تاکسی که با فضای داخلی تنگ ساکنانش را آزار می دهد اما از بیرون نامرئی است) سازماندهی و درک ساختمان های چند طبقه را تعیین می کند یا، به ویژه در شهرهای اروپایی، به طور انبوهی شکل قبلی را تغییر می دهد. سفارش موجود؟
این کلایمر که در دهه 1850 در نیویورک ظاهر شد، با سرعت های متفاوتی در اروپا و ایالات متحده تاسیس شد. در ایالات متحده در اوایل دهه 1860، این ویژگی استاندارد هتل های بزرگ ساحل شرقی بود، و تا سال 1870 در ساختمان Equitable Life نیویورک (اولین استفاده از آن در یک ساختمان اداری چند طبقه) نصب شد، اما این وسیله انتقال تقریبا ناشناخته باقی ماند. در اروپا تا اواخر دهه 1860، حداکثر به عنوان یک وسیله کاملاً دستی برای جابجایی کالا بین طبقات در یک کارخانه وجود داشت. تنها با توسعه کلایمر هیدرولیک بسیار ایمن که برای اولین بار در نمایشگاه جهانی پاریس در سال 1867 به نمایش گذاشته شد (با کابین آن متصل به پیستونی که در زیر سطح زمین قرار دارد، هنگامی که کلایمر تحت فشار پر از آب می شد، کلایمر را به سمت بالا هل می داد) آیا این دستگاه شروع به استفاده گسترده در فرانسه و پس از آن در آلمان کرد. به عنوان مثال، پذیرش تکنیک هیدرولیک منجر به نصب کلایمرهای مسافربری در هتل ها و ساختمان های تجاری برلین در دهه 1870 شد. با این حال، اولین مقالات در مورد کلایمر در مجلات مهندسی و ساخت و ساز، نشان داد که این دستگاه هنوز تا چه حد غیرعادی است. به عنوان مثال، مقاله ای در سال 1874 با عنوان «کلایمرهای هیدرولیک برای مسافران و بارهای سبک» در برلین، تمام ساختمان های مجهز به وسایل حمل و نقل جدید را فهرست کرد. طبق یک تک نگاری در سال 1887، «تا به حال، تعداد کلایمرهای مسافری نصب شده در برلین کم است. اکثریت در هتلها، تعداد کمتری در ساختمانهای دارای ادارات زیاد و غیره و در نهایت، تعداد بسیار کمی در ساختمانهای صرفاً مسکونی.» در شهرهای بزرگ آمریکا در آن زمان، تقریباً هیچ ساختمان مسکونی یا تجاری چند طبقه ای وجود نداشت که بتواند بدون کلایمر از آن عبور کند. در مقابل، در آلمان، حملونقل عمودی افراد تا دهه 1890 یک استثنا باقی ماند، زمانی که کلایمرهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط هیدرولیک کار میکردند با تاسیسات با درایوهای الکتریکی جایگزین شدند.
علاوه بر این تفاوت در سرعت تکثیر کلایمرها، تفاوتی در مکان آنها در داخل ساختمان ها نیز وجود داشت. در نیویورک، بوستون و شیکاگو، کلایمر به زودی به عنوان هسته اصلی ساختمان عمل کرد. از دهه 1870 به بعد، هر ساختمان چند طبقه جدید حول یک چاه کلایمر ساخته شد. راه پلههای روباز مجهز به کلایمر، حتی امروزه نیز اغلب در ساختمانهای آپارتمانی در پاریس یا وین یافت میشوند، تقریباً در اواخر قرن نوزدهم در ایالات متحده ناپدید شدند. بنابراین در شهرهای بزرگ آمریکا عمودی ساختمان ها خیلی زودتر توسط مجرای کلایمر مشخص می شد. در نیویورک دلیوررم کولهاس زمانی که تخریب هتل قدیمی والدورف-آستوریا را که در سال 1929 آغاز شد و شروع ساخت و ساز ساختمان امپایر استیت در همان محل را توصیف می کند، تصویر واضحی از این وضعیت ضروری چاه کلایمر ارائه می دهد. در زمانی که تعداد بسیار کمی از ساختمانهای آلمانی با پلان طبقه به وضوح توسط کلایمر وجود داشت، مدتها کاملاً استاندارد بود که چاههای کلایمر مرکز یک ساختمان را در زادگاه این وسیله حمل و نقل تشکیل میدادند. تخریب والدورف به عنوان بخشی از ساخت و ساز برنامه ریزی شده است. قطعات مفید باقی میمانند، مانند هستههای کلایمر که اکنون به طبقات هنوز غیرمادی دولت امپراتوری میرسند.» به نقل از کولهاس، معمار ناظر حتی در زندگی نامه خود به کلایمرها اشاره کرد:
ما چهار کلایمر مسافربری را از ساختمان قدیمی نجات دادیم و آنها را در موقعیتهای موقت در چارچوب جدید نصب کردیم.
پیوند ناگسستنی بین افزایش کلایمر و گسترش عمودی ساختمان، به ویژه در ایالات متحده، در ادبیات تاریخ ساختمان های بلند به خوبی مستند شده است. در اوایل سال 1891، یک مورخ معماری نیویورکی خاطرنشان کرد: “کمال کار کلایمر یکی از شرایط اساسی ساختمان های بلند است” و فرانسیسکو موخیکا در اولین تک نگاری در مورد منشا آسمان خراش این جمله دوست داشتنی را می نویسد: تاریخچه آسمان خراش ها شامل ادای احترام به مخترعان کلایمر است. این ادای احترام باید به این نکته اشاره کند که در دهههای 1850 و 1860، ساخت هتلها و ساختمانهای تجاری با بیش از حد معمول شش طبقه کاملاً امکانپذیر بود، اما نمیتوان انتظار داشت که مهمانان یا اجارهکنندگان هتل حتی بالاتر از آن را صعود کنند. تعداد پله ها نویسنده مقالهای در سال 1897 به کمبود فزاینده فضا در مناطق تجاری منهتن اشاره کرد: «از نظر زمینی محدود، تجارت در هوا جستجو میشد. باید انجام می شد؛ اما چگونه انباشتن داستان های بیشتر در روز ششم بی فایده بود، زیرا هیچ کس نمی توانست به آنها صعود کند. مشکل مکانیکی شد و سرمایهدار و معمار مانند سنگتراش درمانده بودند.» راه حل این مشکل به شکل یک وسیله حمل و نقل خودکار بود: «کلایمر مسافری راه حل بود… این بود که ساختمان مدرن همان چیزی باشد که موتور بخار برای حمل و نقل است، یک عامل انقلابی». مشکل مکانیکی شد و سرمایهدار و معمار مانند سنگتراش درمانده بودند.» راه حل این مشکل به شکل یک وسیله حمل و نقل خودکار بود: «کلایمر مسافری راه حل بود… این بود که ساختمان مدرن همان چیزی باشد که موتور بخار برای حمل و نقل است، یک عامل انقلابی». مشکل مکانیکی شد و سرمایهدار و معمار مانند سنگتراش درمانده بودند.» راه حل این مشکل به شکل یک وسیله حمل و نقل خودکار بود: «کلایمر مسافری راه حل بود… این بود که ساختمان مدرن همان چیزی باشد که موتور بخار برای حمل و نقل است، یک عامل انقلابی».
در نیویورک در حدود سال 1875، کلایمر باعث افزایش ارتفاع ساختمان به حدود یازده طبقه شد. در آن سالها مجموعهای از ساختمانهای بیمه و روزنامه ساخته شد و به آنها لقب «ساختمان کلایمر» داده شد .به نام خود آنها با این حال، یازده یا دوازده طبقه، حد عمودی آنها بود، زیرا برای هر طبقه اضافی، دیوارهای طبقات پایین باید به قدری گسترش و تثبیت شوند که هرگونه سود در فضا و اجاره ناچیز باشد. همان مقاله در مورد ساختمانهای تجاری منهتن ادامه داد: «زمانی فرا رسید که بالاتر رفتن با روش سنگتراشی جامد به معنای از دست دادن درآمد بیشتر در پایین نسبت به بالاست.» این معضل در آغاز دهه 1880، در پی آتش سوزی بزرگ شیکاگو، با توسعه اسکلت فلزی حل شد، که با انتقال عملکرد باربری دیوارهای بنایی به فولاد، تعداد طبقات بالقوه را به شدت افزایش داد. اسکلت. برای مدت ده تا پانزده سال، خود ماشین آلات کلایمر – دستگاه هیدرولیک اجباری قبلی – ناگهان به نظر می رسید که عامل محدود کننده باشد. به لطف ساخت اسکلت فلزی، امکان ساخت یک ساختمان پنجاه طبقه وجود داشت، اما تکنیک هیدرولیک محدودیت هجده تا بیست طبقه را تحمیل کرد. ساختن بالاتر از آن به دلیل کندی کلایمرها و فضای بیش از حد اشغال شده توسط آنها و ماشین آلات حجیم آنها کاملاً غیراقتصادی است. در پایان، این کلایمرهای برقی با نیازهای فضایی کمتر و سرعت بهبود یافته (از 5 فوت بر ثانیه کلایمرهای هیدرولیک به 9.8 تا 16 فوت در ثانیه در عرض یک دهه) بودند که راه را برای افزایش تقریباً بی حد و حصر ارتفاع ساختمان باز کردند. جهشی که میزان آن را این واقعیت نشان می دهد که در دهه 1890، مرتفع ترین ساختمان جهان معبد ماسونی بیست طبقه در شیکاگو بود، اما ساختمان Woolworth که در سال 1913 تکمیل شد، پنجاه و پنج طبقه بود. در ادبیات قرن بیستم در مورد تاریخ معماری، بحثهای مکرری در مورد اینکه کدام عنصر – کلایمر یا ساختار فولادی – برای افزایش سریع گسترش عمودی تعیینکننده بوده است. حتی اگر کسی موضع ثابت اولین مورخ آسمانخراش را که اعتبار انحصاری کلایمر را برای این توسعه قائل است، اتخاذ نکند (“این کلایمر است که علت اولیه آسمانخراش است. اسکلت فولادی یک بحثهای مکرری در مورد اینکه کدام عنصر – کلایمر یا اسکلت فلزی – برای افزایش سریع انبساط عمودی تعیینکننده بوده است. حتی اگر کسی موضع ثابت اولین مورخ آسمانخراش را که اعتبار انحصاری کلایمر را برای این توسعه قائل است، اتخاذ نکند (“این کلایمر است که علت اولیه آسمانخراش است. اسکلت فولادی یک بحثهای مکرری در مورد اینکه کدام عنصر – کلایمر یا اسکلت فلزی – برای افزایش سریع انبساط عمودی تعیینکننده بوده است. حتی اگر کسی موضع ثابت اولین مورخ آسمانخراش را که اعتبار انحصاری کلایمر را برای این توسعه قائل است، اتخاذ نکند (“این کلایمر است که علت اولیه آسمانخراش است. اسکلت فولادی یکپیامد کلایمر»)، هیچ سؤالی در مورد نقش اساسی این وسیله حمل و نقل وجود ندارد. هیچ کس این را مختصرتر از یک مفسر آلمانی در مورد افتتاح ساختمان Woolworth بیان نکرده است: «باید پذیرفت که امکان یک ساختمان پنجاه و پنج طبقه اساساً بر اساس عملکرد عالی کلایمرهای مسافربری است. (بالا رفتن به طبقه آخر روی پله هایی با ارتفاع 4.7 اینچی حدود 3/4 ساعت طول می کشد!)
جاه طلبی این کتاب این نیست که صرفاً مطالعه ای در زمینه تاریخ فنی و معماری باشد یا مطالعه ای ذاتاً ادبی که «موتیف کلایمر» را از متون داستانی استخراج کند. در عوض، سعی خواهد شد از مجموعهای از متون ناهمگون استفاده کند که شامل رمانها و نمایشنامهها و همچنین مقررات قانونی، مقالاتی از مجلات حرفهای مهندسی ساختمان، رسالههای پزشکی و کتابهای راهنمای بهداشت عمومی میشود تا با آنچه میتوان آن را «تخیلی» نامید. سازماندهی ساختمان در یک بازه زمانی خاص. از جمله سوالات من این است: چگونه تصویر جمعی ساختمان های مسکونی و تجاری چند طبقه توسط عنصر “کلایمر” در دهه های قبل و بعد از 1900 تغییر کرد؟ دستگاه فنی چه تأثیری بر قابل تصور و بیان آنچه در داخل ساختمان ها می افتد، در مورد توزیع فضاها و افراد داشته است؟ با میشل فوکو، میتوان این شرکت را «باستانشناسی» گفتههای مربوط به ساختمان در رابطه با کلایمر نامید. در مقاطع گسسته از طریق لایه های گفته های حقوقی، علمی و هنری، عمدتاً بین سال های 1870 و 1930، این اثر امیدوار است راههای گوناگونی را که کلایمر استانداردهای آشنا برای سازماندهی و درک ساختمانها را مختل میکند و اینکه چگونه ظاهر آن مهر خود را بر اصول آییننامههای ساختمانی و همچنین دغدغههای حرکت بهداشتی و توپوگرافی رمان شهری میگذارد را نشان دهد. دقیقاً از آنجا که این کتاب نه تنها به تاریخ مصنوعات معماری بلکه به فرآیندهای تخیل تاریخی می پردازد، ضروری است که مطالب متنی آن شامل آثار داستانی و اسناد غیرداستانی باشد. ساختارها و محدودیتهای تخیل توپوگرافی یک عصر، ردپایی را در قوانین ساختمانی و مفاهیم فضایی متون ادبی به همان اندازه بر جای میگذارند. دقیقاً از آنجا که این کتاب نه تنها به تاریخ مصنوعات معماری بلکه به فرآیندهای تخیل تاریخی می پردازد، ضروری است که مطالب متنی آن شامل آثار داستانی و اسناد غیرداستانی باشد. ساختارها و محدودیتهای تخیل توپوگرافی یک عصر، ردپایی را در قوانین ساختمانی و مفاهیم فضایی متون ادبی به همان اندازه بر جای میگذارند. دقیقاً از آنجا که این کتاب نه تنها به تاریخ مصنوعات معماری بلکه به فرآیندهای تخیل تاریخی می پردازد، ضروری است که مطالب متنی آن شامل آثار داستانی و اسناد غیرداستانی باشد. ساختارها و محدودیتهای تخیل توپوگرافی یک عصر، ردپایی را در قوانین ساختمانی و مفاهیم فضایی متون ادبی به همان اندازه بر جای میگذارند.
من به پیششرطهای احتمال قضاوت یا خیالپردازی در مورد ساختمان علاقهمندم، و یک انگیزه اساسی برای این کتاب این ظن است که کلایمر کارکرد چنین پیششرطی را انجام میدهد، که میتوان آن را به عنوان یک «اولویت فنی» برای آن درک کرد. سخنان در مورد ساختمان های چند طبقه با این حال، این فرض پیامدهایی برای نحوه برخورد فرد با مطالب تاریخی و حتی چگونگی درک خود تاریخ نگاری دارد. هر چه بیشتر توجه خود را به پیش شرط های آنچه قابل بیان است معطوف کنیم، هر گونه بازسازی «حقیقت تاریخی»، هر بازگویی «آنچه در واقع اتفاق افتاده» مشکل سازتر می شود. برعکس، به جای کاملترین تکرار ممکن گذشته، ما باید تلاش کنیم تا چیزهایی را در مورد عصری استخراج کنیم که نمیتوانست دربارهاش بگوید یا دربارهاش تأمل کند – زیرا برای معاصران آنها بسیار بدیهی بودند و همانطور که آنها شالوده تزلزل ناپذیر گفتار و کردار خودشان را تشکیل میدادند. بنابراین، تحلیلهای زیر لزوماً به کشف هسته غرضآمیز متون علمی یا ادبی نمیپردازند، بلکه بیشتر بر آنچه میتوان «ناخودآگاه» آنها (با استفاده از اصطلاحی نامعقول) نامید، آن پارامترهای ناگفته ادراک و تخیل تمرکز خواهد کرد که میتواند خود را در حاشیهترین مکانها نشان میدهند – مثلاً در مقدمه یک تک نگاری یا در یک بند وابسته در توصیف ساختمان. در این زمینه، مهم است که همیشه مقوله تخیلی ساختمان چند طبقه را قبل از ظهور کلایمر در نظر داشته باشید. زمانی که هنوز نمیتوانست شفتی عمودی را در مرکز ساختمان تصور کند. زیرا این مطالعه دقیقاً در شکاف بین سازمان قدیمی و جدید یک ساختمان قرار دارد، شکافی که در حدود سال 1900 باز شد.
یک نگاه به نحوه سازماندهی فصول تاریخ های فعلی فناوری یا نحوه ارائه مطالب اطلاعاتی در موزه های تاریخی نشان می دهد که روشی که نوآوری های فنی ایجاد می شوند همچنان به عنوان وقایع پیشرفت پیروزمندانه، مجموعه ای ناگسستنی از تنظیمات و پیشرفت ها به تصویر کشیده می شود: دستگاهی که در ابتدا ناقص و عجیب و غریب است، تا به امروز به تدریج بهبود می یابد. نیم قرن پیش، ژرژ کانگویلهم با معطوف ساختن توجه به نوع کاملاً متفاوتی از دانش، با چنین دیدگاه کاملا غایتشناختی مقابله کرد. اگرچه او مورخان علم را مورد خطاب قرار میداد، اما سخنان او در مورد تاریخ فناوری نیز صدق میکند:
تاریخ علم نه تاریخچه گذشته نگر پیشرفت است و نه به تصویر کشیدن مراحل منسوخ شده که به حقیقت امروزی منتهی می شود. هدف آن بیشتر بررسی و روشن کردن میزانی است که مفاهیم، نگرشها یا روشهایی که امروزه منسوخ به نظر میرسند نشاندهنده پیشرفت در زمان خود بودهاند و در نتیجه، تا چه حد گذشته منسوخ، گذشته فعالیتی باقی میماند که هنوز باید انجام شود. علمی نامیده شود.
برای مطالعه ما در مورد کلایمر، این مستلزم برجسته کردن مکرر آن نقاط عطف تاریخی است که آنچه امروز منسوخ شده یا بدیهی تلقی می شود برای اولین بار ظاهر شد و شروع به رها کردن قدرت مخرب خود کرد. دقیقاً به همین دلیل است که تأکید اصلی این کتاب، به استثنای فصول پایانی آن، بر تاریخچه اولیه حمل و نقل جدید، زمان قبل از 1920 یا 1930 خواهد بود. در سال های اولیه، کالیبراسیون مجدد سیستم ساختمان انجام شد. به وضوح مشهود است. آنچه زیگفرید گیدیون زمانی در مورد وقایع نگار «تاریخ ناشناس» در کتاب « مکانیزاسیون فرمان می گیرد » گفت.مخصوصاً برای کسی که در مورد شیئی می نویسد که امروزه بسیار فراگیر و غیرقابل تماشا است (حداکثر فقط می تواند با انقباض فضایی خود تحریک شود) می نویسد: «او باید اشیا را نه آنطور که برای کاربر روزانه به نظر می رسد، بلکه به عنوان مخترع ببیند. وقتی برای اولین بار شکل گرفتند آنها را دیدند. او به چشمان فرسوده معاصرانی نیاز دارد که برایشان شگفتانگیز یا ترسناک به نظر میرسند.» در صفحات بعدی سعی خواهد شد تا به کلایمر، شیئی که در قرن بیست و یکم کسل کننده و نامحسوس شده است، درخشش عجیب و غریب را بازگردانند.